عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ قَالَ قَتْلُ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ وَ طَعْنُ الْحَسَنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً قَالَ قَتْلُ الْحُسَیْنِ فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما إِذَا جَاءَ نَصْرُ دَمِ الْحُسَیْنِ بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ قَوْمٌ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ فَلَا یَدَعُونَ وَتَراً لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا قَتَلُوهُ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً).
صالحبنسهل گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره این قول خداوند: وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ پرسیدم. فرمود: «منظور کشته شدن علی (علیه السلام) و نیزهخوردن امام حسن (علیه السلام) است. در مورد وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً فرمود: «منظور کشته شدن امام حسین (علیه السلام) است». و در مورد: فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما فرمود: وقتی یاری خون حسین (علیه السلام) فرا رسد». و در مورد: بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ؛ فرمود: «منظور گروهی هستند که خدا قبل از قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آنان را برمیانگیزد و هیچ ظالم و جنایتکاری نسبت به آل محمّد را رها نمیکنند مگر اینکه او را به قتل میرسانند؛ و این وعدهایست قطعی».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۸۸
الکافی، ج۸، ص۲۰۶/ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۹۳/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۲۷۱/ العیاشی، ج۲، ص۲۸۱/ کامل الزیارات، ص۶۲/ نورالثقلین/ البرهان
بنی اسرائیل ابتدا قرار بود پس از رهایی از چنگال فرعون، همراه حضرت موسی علیه السلام دست به برپایی حکومتی الهی در قدس بزنند؛ اما با بی لیاقتی هایی که از خود نشان دادند، این موقعیت از آنان سلب شد (آیات ۲۴ تا ۲۶ سوره مبارکه مائده) و حتی کار آنها به جایی رسید که خود را در مقابل پیامبران الهی از جمله حضرت عیسی علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم قرار دادند؛ چرا که از خط اصلی نبوت فاصله گرفته بودند و به بار نشستن کار دیگر پیامبران، این هراس را در دل آنها میانداخت که مبادا مال و قدرت و جایگاهشان را از دست بدهند و از این رو به آزار و قتل انبیاء که انحراف آنها از خط حضرت موسی علیه السلام را به ایشان یادآوری میکردند روی آوردند (بقره، ۹۱ و آل عمران، ۱۱۲)؛ آنها میخواستند به هر قیمتی تسلط خود بر ارض موعود یعنی بیت المقدس را حفظ کنند؛ ولی نه برای رضای خدا؛ بلکه به خاطر قدرت طلبی و روحیهی برتری جویی و خودبرتر بینی که در آنها بود و هنوز هم هست. (بقره – ۱۱۳ و مائده – ۱۸)
آنها حتی برای حضرت عیسی و پیروان آن حضرت هم دسیسه چینی کردند تا مبادا دین این پیامبر جدید، باعث بشود که جایگاه و قدرتشان را از دست بدهند و حتی پس از عروج آن حضرت در منحرف کردن مسیحیت از مسیر اصلی و دورکردن افراد از جانشین واقعی حضرت عیسی یعنی حضرت شمعون الصفا که طبق روایاتی ایشان، جدّ حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها، مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، نیز میباشند، نقش اساسی داشتند (جهت مطالعهی بیشتر در این باره میتوانید به کتاب فرجام خلافت در مسیحیت و اسلام، نوشتهی محمدمقداد امیری مراجعه کنید)
سپس از آنجایی که طبق اخبار رسیده به آنها از تورات، میدانستند پیامبر آخرالزمان در عربستان متولد و مبعوث خواهد شد (کسانى که کتب آسمانى به آنان دادهایم او (پیامبر) را همچون فرزندان خود میشناسند (اگر چه) جمعى از آنان حق را آگاهانه کتمان میکنند. بقره، ۱۴۶)، در آنجا ساکن شدند تا بتوانند به مقاصد خود دست پیدا کنند؛ آنها ابتدا در سدد بودند تا پیامبر آخرالزمان را ازآنِ خود کنند (نقل شده است یهودیان، خانمی از کاهنان یهود را فرستادند که همسر عبدالله شود و نطفه پیامبر آخرالزمان به این زن منتقل شود لذا آن زن هر روز سر راه عبدالله را میگرفت و به او پیشنهاد ازدواج میداد اما روز بعد از ازدواج عبدالله با آمنه، دیگر آن پیشنهاد را نداد، عبدالله از او پرسید چرا این بار سخن پیشینت را تکرار نکردی؟ گفت نوری که در پیشانی تو بود، دیگر نیست. عبدالله ازدواج کرده بود. سید هادی علیزاده به نقل از ابن شهرآشوب، ج۱، ۲۶)؛ اما زمانی که در این باره ناکام ماندند و میدانستند که زمینهی نابودی آنها به دست او فراهم خواهد شد؛ به توطئه و دسیسه بر علیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و خطی که آن حضرت در آن حرکت میکردند زدند.
از همین روست که قرآن کریم درباره نسبت یهود (از نوع یهودیت صهیونیستی) با اسلام میفرماید:
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا…» (مائده، ۸۲)
دشمنترین مردم نسبت به کسانی که ایمان آوردهاند، یهود و مشرکان هستند.
سید هادی علیزاده در مقالهی خود تحت عنوان عملیات یهود برای مقابله با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) (ردّ پای یهود در حوادث صدر اسلام) مینویسد: یهود برای جلوگیری از ورود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به قدس، به مدینه و اطراف آن آمدند. با نگاهی به نقشه سکونت یهودیان در حجاز، به آسانی میتوان دریافت که یهود از مدینه تا دیوارهای قدس را خاکریز زدند. استحکامات نظامی فوقالعاده و موانعی عظیم در این مسیر فراهم کرده بودند. پیامبر برای رسیدن به قدس باید هفت خاکریز را رد میکرد. بنیقریظه، بنیمصطلق، بنینضیر، خیبر، تبوک، موته، قدس. سه خاکریز نخست در مدینه بود و یهودیان مستقر در آنها، هر یک در زمان خاصی، به جنگ با رسولالله پرداختند. در خاکریزهای بعدی، حضرت در جنگهای مختلف تا موته پیش رفتند ولی با مکر یهودیان به قدس نرسیدند. مأموریت تصرف قدس از جانب خدا به موحدان داده شده است. (عهد عتیق، باب۲۶) از همین روی، حرکتهای پیامبر اسلام به سوی قدس بود. طبق اخبار منابع یهود، اگر پیامبر آخرالزمان سرزمینی را بگیرد یا در آن مستقر شود، دیگر آن را از دست نمیدهد و لذا اگر پیامبر اسلام به قدس دست یابد، یهود باید از حرکت جهانی چشم بپوشد؛ به همین جهت خاکریز و سنگرهای یهودی بنیقینقاع، بنیقریظه، خیبر، و … در مدینه تا قدس ایجاد شد. این استحکامات طی سالیان متمادی درست شده بود. استحکامات خیبر روی کوه، خندق کندند و بالای خندق دیوار کشیدند و آن سوی دیوار، قلعه ساختند در حالی که اینان در مدینه دشمنی نداشتند. بدین ترتیب درمییابیم که آنان از پیش برای دفاعی سنگین در برابر پیامبر آخرالزمان، برنامهریزی داشتند. در صحنه عمل نیز دیدیم که در جنگ با پیامبر، از همین قلعه ها نهایت استفاده را کردند، سپس در تبوک پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را معطل کردند. نتیجه این تلاشها، شکست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آخرین نبرد، در موته بود. سپاه اسامه آخرین نیرویی بود که حضرت برای حرکت به سمت مرزهای روم و فلسطین کنونی تجهیز میکرد که با رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و کارشکنی افرادی که در تاریخ مشخصاند، این سپاه از حرکت ایستاد و متاسفانه عملیات تاخیری یهود توانست پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را از رسیدن به قدس بازدارد (طائب،۳۲۰).
مراجعه به مقاله: https://raj.smc.ac.ir/article_2627.html
پس نتیجه میگیریم که یهود از ابتدا از سرسخت ترین دشمنان اسلام بوده و در بسیاری از اتفاقات مهم از زمان صدر اسلام تا غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و حتی بعد از آن، ردپای یهود در حوادثی که با هدف ضربه زدن به اسلام برنامه ریزی شده، قابل ردیابی میباشد؛ از مسمومیت پیامبر تا تعیین جانشینانی نفوذی از میان خود برای آن حضرت که هیچگاه به قدس نزدیک نشدند! تا شهادت امیرالمومنین علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام و شهادت مصیبت بار اباعبدالله الحسین علیه السلام و دیگر ائمه، نقش و ردپای یهود به طور مستقیم و غیر مستقیم قابل پیگیری و ردیابی میباشد؛ چرا که میدانستند حرکت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توسط جانشینان واقعی آن حضرت ادامه داده خواهد شد و از همین رو سعی داشتند با ترفندهای مختلف، از خانه نشین کردن تا مسموم کردن و به شهادت رساندن، جلوی رهبران اصلی این حرکت را بگیرند تا مبادا ائمه و پیروانشان، کار نیمه تمام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تمام کنند.
شاید به همین جهت است که رهبری، مسئلهی فلسطین را کلید رمزآلود گشوده شدن درهای فرج به روی امت اسلامی میدانند؛ چرا که با نابودی دشمن ترین دشمنان مسلمانان در منطقه و جهان و اتحاد و انسجام مسلمین ارتباط مستقیم دارد و آزاد شدن آن سرزمین و پاک شدنش از لوث وجود مستکبرین صهیون در فراهم شدن شرایط قیام جهانی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نقش بسزایی خواهد داشت که همین موضوع، این مسئله را از طرفی برای جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورهای اسلامی محور مقاومت و از طرف دیگر برای دشمنان اسلام و محور مقاومت، بسیار مهم و حائز اهمیت میکند و میتواند نقطهی آغازی بر بسیاری از اتفاقات مهم دیگر در سطح خاورمیانه و جهان باشد.
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ (الصف – ۸)
ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻫﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻛﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻛﺎﻣﻞ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ ، ﮔﺮﭼﻪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺧﻮﺵ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.