پرده اول: نوز بلژیکی و اتحاد علما
در دوره مظفرالدینشاه حضور نیروهای خارجی در عرصه مدیریتی و تجاری ایران بیشتر از گذشته شد. امینالدوله صدراعظم، اداره گمرک ایران را به سه بلژیکی داد که یکی از آنها به نام «ژوزف نوز» بلژیکی اولین مدیرکل گمرکات و بعد وزیر گمرکات دولت ایران شد. او بین بازرگان مسیحی و مسلمان تبعیض قائل میشد و مالیات و گمرکات کالاها را خودسرانه زیاد میکرد. با بالاگرفتن نارضایتی مردم از مدیریت او و عدم عزلش توسط صدراعظم، بعضی علما (مثل سید علیاکبر مجتهد تفرشی، طباطبایی، بهبهانی و شیخ فضلالله نوری) تصمیم گرفتند تا با فشار به شاه، او را وادار به عزل صدراعظم کنند.
پرده دوم: حمایت از شیخیه و صوفیه در کرمان
در کرمان یکی از وعاظ سخنانی علیه بعضی فرق مثل شیخیه و صوفیه ایراد کرد که در این گیر و دارد حاکم کرمان از شیخیه و صوفیه حمایت کرد و واعظ را تبعید کرد. این عمل با اعتراض مردم و علما مواجه شد، هیئت حاکمه هم با تعویض حاکم کرمان، تعداد از علما را به چوب بستند. اعتراض به این امر در کل کشور پیچید و حاکم کرمان دوباره عزل شد.
پرده سوم: «حادثه بانک»
زمانی که بانک استقراضی روسی خواست در زمینی که قبلاً قبرستان مسلمانان و مدرسه علمیهای مخروبه کنار آن بود، ساختمان بانک خود را بنا کند، چاهی حفر کرد تا استخوانهای مردگان از خاک بیرون آمده را در آن بریزد. همچنین بخشهایی از این زمین که مردم به اجازه علما در آنها ساکن بودند بهزور تصرف کرد. اعتراض مردم و علما از جمله آیتالله طباطبایی نسبت به این قضیه برانگیخته شد. سرانجام در آخرین هفته ماه رمضان سال ۱۳۲۳ که مساجد مملو از نمازگزاران میشود، با تحریک وعاظ و اهل منبر مردم به سمت ساختمان بانک حرکت کردند و آن را کمی تخریب کردند.
پرده چهارم: فلک کردن تجار قند
قند در ایران کالایی بود که از روسیه وارد میشد؛ ولی به دلیل جنگ روسیه و ژاپن این کالا کمیاب و قیمت آن گران شده بود. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از تجار قند را که در اعتراضات به نوز بلژیکی شرکت داشتند، به اداره حکمرانی خواند و شروع به ایرادگیری کرد و هیچ عذری را نپذیرفت، بعد دستور داد دو نفر از تجار سالخورده و خوشنام را فلک کنند. البته این کار به دستور عینالدوله صدراعظم مظفرالدینشاه صورت میگرفت. مردم در اعتراض به اقدام حاکم تهران در فلک کردن تجار قند، بازار را تعطیل کردند و در مسجد شاه جمع شدند و خواستار عوضشدن و برکناری علاءالدوله از امارت تهران شدند. با هجوم مأموران حکومتی به مردم در مسجد، عدهای از معترضین مجروح شدند. علما بهعنوان سران اعتراض تصمیم گرفتند برای شدت دادن به اعتراضات و فشار به دربار، تهران را به مقصد حرم عبدالعظیم حسنی ترک کنند و در حرم متحصن شوند.