“اکنون دقیقا نیمه شب است”؛ این رمز اجرای عملیات کودتای ۲۸ مرداد بود که سه روز قبل از موفقیت کودتا به منظور اعلام حمایت از آن و دادن نوعی آمادهباش توسط رادیو بیبیسی فارسی در نیمهشب ۲۴ مرداد یا به عبارت بهتر در نخستین لحظات بامداد ۲۵ مرداد اعلام شد؛ عملیاتی با حمایت و پشتیبانی سازمانهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا و با بهرهگیری از عناصری مانند شعبان جعفری (معروف به شعبون بی مخ یا شعبان تاجبخش) و سکینه قاسمی (معروف به پری بلنده) و نوچهها و طرفدارانشان؛ عملیات آژاکس.
حالا، دیگر دقیقاً نیمهشب نیست
«… اینجا لندن است، رادیوی بیبیسی، اکنون دقیقاً نیمهشب است»
سعید مستغاثی، پژوهشگر و مستندساز: این جمله رمز کودتای سیاه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که درست در ساعت ۱۲ نیمهشب ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ بهجای جمله همیشگی «اکنون نیمهشب بهوقت لندن است» از رادیوی بیبیسی پخش شد و شاه را نسبت به حمایت سازمانهای جاسوسی انگلیس (یعنی MI5 و MI6) از کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق مطمئن کرد.
(خاطرات دانالد ویلبر و کتاب «انگلستان و سرنگونی دولت دکتر مصدق» نوشته ویلیام راجر لوییس)
در بخش دیگری از این نوشتار آمده: شب قبل از کودتا نیز رادیو بیبیسی در برنامه فارسی خود، شعری از فردوسی را قرائت کرد که دوازده سال پیش در شب سوم شهریور ۱۳۲۰ و در آستانه ورود ارتشهای اشغالگر متفقین به ایران خوانده بود:
چو فردا برآید بلند آفتاب
من و گرز و میدان و افراسیاب
بهاینترتیب همه نیروهایی که میبایست در کودتا شرکت میکردند، از آغاز عملیات مطلع شدند.
عملیاتی که با حمایت انگلیس و آمریکا برای حفظ منافعشان در ایران؛ از جمله منافع حاصل از چمبره زدن بر صنعت نفت ایران و همچنین برای بهدستآوردن امتیازات بیشتر انجام شد.
جالب است بدانید که آمریکا در ظاهر دولت دکتر مصدق را در گرفتن امتیاز نفت از انگلیس یاری کرد؛ اما بعداً در کنار انگلیس با حفظ چهره مردمپسند دوباره آن را باز پس گرفت و از این طریق، خودش هم در چمبره زدن بر منابع و استفاده از منافع آن سهیم شد.
اتفاقی که دیگر قرار نیست دوباره تکرار بشود و ساعت دیگر دقیقاً نیمهشب نخواهد شد؛ چرا که انقلاب اسلامی خمینی کبیر، دست آمریکا و انگلیس و دیگر کشورهای استعمارگر را از ایران و منابعش کوتاه کرد و عجیب نیست اگر نزدیک به سیصد شبکه ماهوارهای فارسیزبان با بودجههای چندینمیلیوندلاری شبانهروز علیه حکومت فعلی ایران فعالیت میکنند؛ چرا که امید دارند بتوانند روزی این هزینهها را به تسلط دوباره بر منابع ایران به دست بیاورند.
ای مگس عرصۀ سیمرغ نه جولانگه توست
عِرض خود میبری و زحمت ما میداری
عقدۀ حمایت مردمی
شاه که پس از انقلاب اسلامی و اعلام انزجار مردم از حکومتش دچار نوعی عقده و حقارت شده بود در کتاب «مأموریت برای وطنم» مینویسد: اعتقاد من این است که سرنگونکردن دستگاه مصدق کار مردم عادی کشور من بود که در دلشان بارقه مشیت یزدانی میدرخشید.
او همچنین در کتاب معروف «پاسخ به تاریخ» که پس از انقلاب و در زمان حضور دولت موقت گردآوری شده بود چنین نوشته است: «… اما در روز ۲۸ مرداد کارگران و اصناف، دانشجویان، پیشهوران و صاحبان مشاغل آزاد، سربازان و پاسبانان، همه زنان و مردان و حتی کودکان با همتی بینظیر شجاعتی وصفناپذیر به میدانها و خیابانها ریختند و به مقابله با تفنگها و مسلسلها و حتی تانکهای دیکتاتور غیرمسئول پرداختند و اوضاع را یکروزه دگرگون کردند. گرمی و وسعت احساسات مردم در حقیقت رأی اعتماد بیچونوچرا به من بود. من تا آن زمان پادشاهی بودم که سلطنت را به ارث دریافت کرده بودم و ازآنپس پادشاه منتخب ملتم شدم!»
اما گرچه رویش نمیشود تا از حمایت افرادی مثل شعبان بی مخ و پری بلنده و افراد اجیر شده در انجام این عملیات بگوید، نمیتواند نقش انگلیس و آمریکا در این زمینه را نادیده بگیرد و در خطوطی دیگر از کتاب مینویسد: در مرداد ۱۳۳۲، پس از حصول اطمینان از پشتیبانی ایالات متحده آمریکا و انگلیس که سرانجام سیاست مشترکی را آغاز کرده بودند و پس از بررسی اوضاع با کرمیت روزولت نماینده سازمان مرکزی اطلاعات ایالات متحده، بر آن شدم که برای یافتن راهحلی، شخصاً وارد عمل شوم. اما واقعیت این است که نقش آمریکا و انگلیس در این اتفاق، چیزی بیش از یک حمایت ساده بود.
مدارک مصدق از دخالت آمریکا و انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد
مصدق در کتاب «خاطرات و تألمات مصدق» در این باره اینطور نوشته است: نظر به اینکه وزیر خارجه انگلیس قبل از کودتای مرداد دچار کسالت شده بود و استراحت میکرد، باید دید که نقشههای بعدی به دست چه اشخاصی ترسیم شده بود و چطور اجرا گردید که چون خاطراتی در این باب نوشته نشده و چنانچه باشد من از آن بیخبرم به نقل دو مدرک استناد میکنم: یکی مربوط به چکی است که ادوارد دونالی رئیس حسابداری اصل چهار در ایران صادر کرده و دیگری مربوط به جلسه سری است که در پایگاه آلپ سوئیس تشکیل گردیده بود.
ادوارد دونالی چکی به مبلغ ۳۹۰ هزار دلار صادر و تسلیم بانک برنامه کرده بود و بانک مزبور هم آن را به ریال تسعیر نموده، چکی به شماره ۵۳۱۴۵ و تاریخ مؤخر یعنی ۳۱ مرداد به مبلغ ۳۲/۶۴۳/۵۰۰ ریال به عهده بانک ملی ایران در وجه خود ادوارد دونالی صادر کرده بود که به مصرف کودتای ۲۸ مرداد رسید و مدرک آن را در جلسۀ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۳۳ به دادگاه تجدیدنظر نظامی ارائه دادم و درخواست نمودم تحقیقات کنند تا معلوم شود وجه مزبور را ادوارد دونالی به چه اشخاصی داده است که مورد قبول واقع نشد و دادگاه به این عنوان که محاکمه برای رسیدگی به کیفرخواست دادستان ارتش تشکیل شده از رسیدگی امتناع نمود و عملی بر خلاف وجدان و قانون و مصالح مملکت مرتکب گردید، چونکه دادستان ارتش حکم اعدام مرا ازاینجهت خواسته بود که مسبب پیش آمد روزهای آخر مرداد من بودهام.
چنانچه رسیدگی شده بود ثابت میگردید آنچه در این مورد صورت گرفت نتیجۀ کودتای شاهانه و تشریففرمائی شاهنشاه به خارج از کشور بوده است و اشخاص وطنپرست روی اصل دفاع قانونی که یکی از حقوق طبیعی نوع بشر است از وطن خود دفاع کردهاند و کودتای ۲۸ مرداد نتیجه آن وجوهی بود که بین اشخاص مؤثر از رؤسای کلانتریها، از افسران و غارتگران تقسیم شده بود.
مدرک دیگر من روزنامه فیگارو فرانسوی است که در شماره ۲۰ سپتامبر ۱۹۵۵ (۲۸ شهریور ۱۳۳۴) راجع به کودتای مرداد مطالبی درج کرده و جریان واقعه و مسببان آن را معرفی کرده است که ترجمه آن عیناً در این جا نقل میشود: «… در آن ایام که ژان فوستر دالس، وزیر خارجه آمریکا، مصدق را گرم در سیاست کرده بود، آلن دالس رئیس اینتلیجنت سرویس مرکزی آمریکا زمینه سقوط آن پیرمرد لجباز را فراهم میکرد و مصدق نیز همان الفاظ و عباراتی که همیشه بکار میبرد تکرار مینمود. در ۱۱ اوت ۱۹۵۳ (۲۰ مرداد ۱۳۳۲).»
حقایق تلخ تاریخی در آینه جراید و خاطرات
در این قسمت عکسالعمل مقامات و جراید آن روزگار در این باره را نیز مرور میکنیم.
آنتونی ایدن وزیر خارجه وقت انگلستان پس از سقوط دکتر مصدق در دفتر خاطرات خود چنین نوشت: «خبر سقوط دکتر مصدق هنگامی به دست من رسید که به همراه همسر و فرزندم جهت گذراندن ایام تعطیل در میان جزایر یونان در مدیترانه مشغول استراحت بودم و من آن شب به خوشحالی وصول این خبر، خواب راحتی کردم».
روزنامه نیویورکتایمز در شماره ۲۱ ماه مه ۱۹۶۱ خود نوشت: «در ساقط کردن حکومت مصدق سازمان سیا نقش اصلی را بازی کرد».
مفسر آمریکائی در کتاب Arabia Without Sultans چاپ بریتانیا سال ۱۹۷۴: «احمقانه است که بعضیها نوشتهاند مصدق را ایرانیها برانداختند، این عملیات از اول تا آخر یک یورش آمریکائی بود.»
گزارش مجله تایم ۳۱ اوت ۱۹۵۳: «ساعت یک بعدازظهر روز ۲۸ مرداد بهوقت رم، شاه و همسرش که برای خرید رفته بودند، به هتل اسکلسیور (Excelsior Hotel) بازگشتند و پس از صرف غذا در رستوران هتل در حین خوردن قهوه، یکی از خبرنگاران خبرگزاری آسوشیتدپرس وارد رستوران شد و با شتاب بهطرف میز شاه رفت و متن تلکس مخابره شده چند دقیقه قبل که حاکی از پیروزی کودتا و بهقدرترسیدن زاهدی بود به دست او داد. محمدرضا شاه با مطالعه متن تلکس رنگ از چهرهاش پرید، ثریا با مشاهده دگرگونی حالت و چهره همسرش از جای برخاست و پس از خمشدن بهطرف شاه و خواندن متن تلگراف ناگهان از شوق به گریه افتاد و در آن هنگام شاه خطاب به چندنفری که در اطراف میز آنها جمع شده بودند گفت: این یک انقلاب است، انقلاب راستین و افتخارآمیز، سرانجام ما دارای یک قانونی شدیم».
این خط کماکان ادامه دارد
با مطالعه و پژوهش در متن ۱۰۰۷ صفحهای اسناد منتشره از آرشیو محرمانه ملی وزارت خارجه آمریکا که پس از ۶۴ سال از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منتشر شد، بهوضوح دیده میشود که کماکان در متن مذکور به بیش از ۸۱۰ سانسور برخورد میشود و به اطلاعاتی از قبیل اسامی افراد و اماکنی که مدنظر بوده است اشارهای نشده است و بهصورت عمدی سانسورهایی اعمال شده است، چنانچه در دولت اوباما، جان کری اعلام نمود که اسناد را میخواستیم منتشر نماییم؛ اما طرفهای انگلیسی بنا به مصالح امنیتی گفتند که در این زمان اعلام ننمایید، چون شاید بعضی از عوامل ما زنده باشند و دلیل بعدی نیز به فاششدن روشهای اجرایی کودتا منتهی میشود که قطعاً به نفع ما نبوده و نمیباشد و آخر اینکه تأثیرات منفی بر روند جریان مذاکرات هستهای ایران با کشورهای ۱ + ۵ دلیلی دیگر بر عدم انتشار آنها بود.
دست چدنی زیر دستکش مخملی
در پایان از یک نکته بسیار مهم نباید غافل شد و آن اعتماد بیمورد دکتر مصدق نسبت به آمریکا و عدم توجه به توصیههای مرحوم آیتالله کاشانی است که در سرنگونی دولت مصدق و ازدسترفتن ثمرات نهضت ملیشدن صنعت نفت تأثیر بسزایی داشت.
آیتالله کاشانی در بخشی از آخرین مکاتبهاش قبل از کودتا با دکتر مصدق برای او اینطور مینویسد:
همانطور که در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد کردم که امریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد و حالا بهصورت ملی و دنیاپسندی میخواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد.
اما دکتر مصدق توجهی نکرد و با پاسخی کوتاه از کنار این مسئله گذشت؛ (اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم) اما شد آنچه شد.
متن نامه آیتالله کاشانی به دکتر محمد مصدق در روز ۲۷ مرداد ۱۳۳۲
حضرت نخستوزیر معظم جناب آقای دکتر مصدق دام اقباله ۱۳۳۲/۵/۲۷
عرض میشود گرچه امکاناتی برای عرایضم نمانده؛ ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرضورزیها و بوق و کرنای تبلیغاتی شما، خودتان بهتر از هر کس میدانید که هموغم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقای آن مایل نیستید، از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازیهای اخیر بر من مسلم است که حرف اینجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدند و مرا لکه حیض کردید، خانهام را سنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد، بستید و حالا نه مجلسی هست و نه تکیهگاهی برای این ملت گذاشتید، زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحتنظر و قابلکنترل نگاه داشته بودم با لطایفالحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بوده و در صدد بهاصطلاح کودتا است.
اگر نقشه شما نیست که مانند سیام تیر کذایی عقبنشینی کنید و بهظاهر قهرمان زمان بمانید و اگر حدس و نظر من صحیح نیست که همانطور که در آخرین ملاقاتم در دزاشیب به شما گفتم و به هندرسن هم گوشزد کردم که امریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد و حالا بهصورت ملی و دنیاپسندی میخواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد.
اگر واقعاً با دیپلماسی نمیخواهید کنار بروید این نامه من سندی در تاریخ ملت ایران خواهد ماند که من شما را با وجود همه بدیهای خصوصیتان نسبت به خودم از وقوع حتمی یک کودتا بهوسیله زاهدی که مطابق با نقشه خود شماست آگاه کردم که فردا جای هیچگونه عذر موجهی نماند. اگر بهراستی در این فکر اشتباه میکنم با اظهار تمایل شما سید مصطفی و ناصر خان قشقایی را برای مذاکره خدمت میفرستم، خدا به همه رحم بفرماید. ایام به کام باد. سید ابوالقاسم کاشانی
جواب دکتر محمد مصدق به نامه آیتالله کاشانی:
مرقومه حضرت آقا وسیله آقا حسن سالمی زیارت شد، اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم . والسلام. دکتر محمد مصدق.