ما عربها همه چیز شما را گرفتیم
من محمد خیراندیش؛ سال ۹۵ اربعین برای زیارت رفتم عراق از نجف تا کربلا را باید پیاده میرفتیم؛ یک شب را به موکب نرفتیم و مهمان یک عراقی شدیم، من عربی بلد بودم، شب بعد از صرف شام مقداری با صاحبخانه حرف زدم از همهجا حرف زدیم تا رسیدیم به جنگ هشتساله، از او پرسیدم جنگ را ما بردیم یا شما؟
یک لبخندی زد و گفت تو چه فکر میکنی؟
گفتم به ما میگویند که ما پیروز شدیم!
گفت در مورد جنگ نمیخواهم صحبت کنم در مورد الان صحبت کنم بهتر متوجه میشوی و گفت حکام شما کجایی هستند؟ گفتم خوب معلومه ایرانی گفت مگر پیامبر تو ایران بود که الان اولادش بر شما حکم میکنند؟ مگر ایران از اول سید هم داشته؟
کمی به فکر رفتم گفت خوب تا اینجا که حکمرانانتان از ما هستند، بعد گفت چرا حاکمانتان با تمدن ایرانی مخالف هستند؟ گفتم نمیدانم گفت بهخاطر اینکه تمدن اسلامی عربی را جایگزینش کنند پس تا اینجا تمدنتان را هم ما ازتان گرفتیم درسته؟
از روی استیصال سری به نشانه تأیید تکان دادم.
گفت چرا سر سفره عید نوروزتان قرآن هست و دعای عربی میخوانید؟ بعد بدون اینکه منتظر جواب بماند گفت پس تا اینجا آداب و رسومتان راهم گرفتیم ازتان، بعد گفت اسم خودت چیه؟ گفتم محمد، خندهای کرد و گفت خوب پس اسمتان راهم ازتان گرفتیم، گفت دین اصیل ایرانیها چیه؟ گفتم زرتشت، گفت خوب پس دینتان راهم ازتان گرفتیم.
گفت پولتان هم که خرج عراق، سوریه، فلسطین، لبنان، یمن و… میشود پس پولتان راهم گرفتیم درسته؟ با ناراحتی گفتم درسته.
بعد گفت جوان! ما عربها همه چیز شما را گرفتیم. در آخر هم مجبورتان کردیم که پای پیاده و بدون کفش بیایید کشور ما و اسطورههای ما را زیارت کنید، بعد گفت راستی اسطورههایتان هم ازتان گرفتیم.
از شدت ناراحتی عرق کرده بودم دوستانم از من پرسیدند که صاحبخانه چه دارد میگوید که یکهو صاحبخانه به من گفت دوستانتم بگو بیان اینجا بشنوند هر چه باشد نصف زبان شما عربی هست راستی ما زبونتان راهم ازتان گرفتیم که شب تا صبح خوابم نبرد و همش به حرفههایش فکر میکردم صبح که شد به دوستانم گفتم شما ادامه بدید من دارم برمیگردم ایران خودم.
✅ پاسخ
درباره این خاطره ساختگی باید به چند نکته توجه داشت:
اولاً اینکه هر ساله بهمنظور حمله به اعتقادات ملت ایران چنین شبهههایی در قالب خاطرات با ذکر یک نام ساختگی در کنارش منتشر میشود که احساس شود این حرف خود ماست؛ درحالیکه این شبهات به سفارش کسانی آماده میشود که از این اعتقادات ضربه خوردهاند؛ اما برای اینکه دستشان را نشود آن را در قالب یک خاطره میآورند و یک نام ایرانی هم ضمیمهاش میکنند که مثلاً خاطرۀ یک فرد دلسوز و سینه سوختۀ ایرانی است.
اما درباره شبهاتی که در متن پیام موجود بود:
گفت در مورد جنگ نمیخواهم صحبت کنم در مورد الان صحبت کنم بهتر متوجه میشوی و گفت حکام شما کجایی هستند؟ گفتم خوب معلومه ایرانی گفت مگر پیامبر تو ایران بود که الان اولادش بر شما حکم میکنند؟ مگر ایران از اول سید هم داشته؟
پاسخ: چرا دربارۀ جنگ صحبت نکنیم؟ جنگی که فرزندان این آبوخاک با بستن سربندهای یا حسین (علیهالسلام) و یا زهرا (سلاماللهعلیه) و یا مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) به مصاف دشمنانشان که بهوسیله غربیها و آمریکاییها پشتیبانی میشدند رفتن و پوزۀ صدام و رژیمش را به خاک مالیدن. ضمن اینکه در همین جنگ ما داشتیم عراقیهای شیعهای را که با وجود تهدیدهایی که از طرف صدام برای خانوادههایشان وجود داشت به کمک ایران آمدند و حتی گردان تشکیل دادند و در این جنگ شهید شدند. چون به دنبال حق و حقیقتی بودن که با ملیتگرایی صرف، قابلفهم نیست.
اما در مورد حکام ایرانی که مقصود در اینجا رهبران ایرانی هست. کدامیک از ما هستیم که مطمئن باشیم نسلمان تا صد پشت به ایرانیان باستان برمیگردد؛ مطمئناً طی صدها سالی که از دوران هخامنشیان و ساسانیان و دیگر سلسله حکومتها گذشته، در خانوادۀ همۀ ما ایرانیها ازدواجهایی با اقوام مختلف وجود داشته که نژاد ما را با دیگر نژادها پیوند زده؛ اما جایی ثبت نشده؛ تنها فرق سادات با بقیه این هست که بهواسطه احترامی که برای پیامبر و اولادشان قائلیم این اتفاق نسل به نسل ثبت میشود تا ارزشش حفظ بشود و نمیشود بهصرف سید بودن فردی، او را غیرایرانی نامید… انگار بعضی ملیگراها حواسشان نیست که شاه محبوبشان با ملکه فوزیه، دختر ملک فاروق (پادشاه مصر) که یک فرد عرب بود ازدواج کرده. حالا اگر مثلاً از این فرد صاحب فرزند پسری میشد دیگر حق نداشت بر ایران حکومت کنه چون یک رگش به سمت مصر میرفت؟ مسخره است.
چرا حاکمانتان با تمدن ایرانی مخالف هستند؟ گفتم نمی دونم گفت بهخاطر اینکه تمدن اسلامی عربی را جایگزینش کنند پس تا اینجا تمدنتان راهم ما ازتان گرفتیم درسته؟ گفت چرا سر سفره عید نوروزتان قرآن هست و دعای عربی میخوانید؟ بعد بدون اینکه منتظر جواب بماند گفت پس تا اینجا آداب و رسومتان راهم گرفتیم ازتان، بعد گفت اسم خودت چیه؟ گفتم محمد، خندهای کرد و گفت خوب پس اسمتان راهم ازتان گرفتیم، گفت دین اصیل ایرانیها چیه؟ گفتم زرتشت، گفت خوب پس دینتان راهم ازتان گرفتیم.
پاسخ: اولاً چه کسی گفته حاکمان ایرانی با تمدن اصیل ایرانی مخالف هستند؟ اگر اینطور بود چرا از رهبر جمهوری اسلامی تا رئیسجمهور و ریاست بقیه قوا، هر ساله به مناسبت فرارسیدن نوروز سخنرانی میکنند و پیام میدهند؟ مگر شما تو کتابهای مدرستان داستانهای آرش کمانگیر و رستم و سهراب و اسفندیار و آریوبرزن و دیگر اسطورههای ایرانی را نخواندید؟ مگر الآن شرکتهای بازیساز ایرانی، بازیهایی را در همین زمینهها تولید نکردند و نمیکنند؟ مگر انیمیشنهای ایرانی با این دست داستانها را ندیدید؟ به نظر میآید این بیشتر شبیه یک شوخی باشد تا واقعیت.
اما درباره قرآن سر سفره هفتسین ایرانی و خواندن دعای عربی؛ آیا ما قرآن را برای عربیبودنش سر سفره هفتسین میگذاریم یا برای تقدسی که بهواسطه وحی بودنش دارد؟ آیا دینها مختص ملیتها هستند؟ اصلاً مگر پیامبر خاتم (صلیالله علیه و آله) فقط برای اعراب بود که کتابش قرآن که کلام خداست برای اعراب باشد؟ و به همین دعای عربی که برگرفته از روایات ماست که آن راهم بهخاطر ارادتمان به اهلبیت (علیهمالسلام) که به نوروز هم توجه ویژهای داشتن میخوانیم… نه برای عربیبودنش. کمااینکه پیروان دیگر ادیان الهی هم برای ملیتشان دینشان را کنار نمیگذارند؛ چرا که دین یک امر فراتاریخی و فرا جغرافیایی است و به تاریخ و جغرافیا محدود نمیشود و از هر ملیتی با هر زبانی و در هر بازۀ تاریخی میتواند پیروان خودش را حفظ کنه تا زمانی که از حقیقت الهیاش تُهی نشود و در مورد اسم هم همینطور است؛ اگر ما اسم فرزندانمان را اسم پیامبران و اهلبیت قرار میدهیم بهواسطه ارادتمان به آن افراد و ارزشی هست که بهواسطه شخصیت والایشان برایشان قائل هستیم و فرقی برایمان ندارد که در چه کشوری به دنیا آمده باشند که اگر در چنین چیزهایی گیر کنیم، تبدیل میشویم به انسانهای جاهل ناسیونالیست که چیزهای ارزشمند را برای گیرکردن در مرزهای جغرافیایی پس میزنند.
نصف زبون شما عربی هست راستی ما زبانتان را هم ازتان گرفتیم
پاسخ: این حرف هم معقول نیست؛ چرا که بعد از اینکه ایرانیها به اسلام گرایش پیدا کردند، خودبهخود فرهنگشان هم با فرهنگ مسلمانان آن زمان که عمدتاً از اعراب بودند گرههایی خورد که اجتنابناپذیر است. کمااینکه بسیاری از دانشمندان نامدار ما نظیر ابوعلی سینا، زکریای رازی و… حتی تا چند صدسال بعد کتابهای خودشان را به عربی مینوشتند چرا که بهواسطه گسترش اسلام در ناحیۀ جغرافیایی وسیع، زبان عربی به زبان تمدن اسلامی و زبان مشترک کشورهای مسلمان که نقطۀ اشتراکشان دینشان بود تبدیل شده بود و یک نقطۀ اشتراک جدید برایشان ایجاد کرده بود تا بهتر بتوانند ارتباط بگیرند و طبیعتاً ایران ما هم تحتتأثیر همین امر قرار گرفت؛ ضمن اینکه متون دینی ما به زبان عربی بود و مسلمانان ایرانی هم برای فراگیری متون دینی و هم برای ارتباط بهتر با دیگر مسلمانان به یادگیری این زبان احتیاج داشتند و همین امر باعث شده بود تا آموختن این زبان برایشان مهمتر بشود.
گفت پولتان هم که خرج عراق، سوریه، فلسطین، لبنان، یمن و… میشود پس پولتان را هم گرفتیم درسته؟ با ناراحتی گفتم درسته بعد گفت جوان! ما عربها همه چیز شما را گرفتیم.
پاسخ: این شبهه بارها در این سالها تکرار شده و پاسخش همبارها داده شده است. «احمقانه هفت تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کردیم!» تعجب نکنید؛ این جملۀ ترامپ در یک نشست در آستانۀ انتخابات سال ۲۰۱۶ میلادی آمریکاست که علاوه بر اعتراف به اینکه داعش ساختۀ آمریکاست، میگوید که دراینرابطه هفت تریلیون دلار در خاورمیانه برای رسیدن به اهدافشان هزینه کردند؛ هزینهای که به بادرفت.
به نظر شما آیا سیاستمداران آمریکایی هم عرب شدند که هفت تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه میکنند؟ نه اینطور نیست. آنها این هزینهها را به این امید کردند که بعداً بتوانند با چپاول کشورهای خاورمیانه که دارای منابع نفت و گاز و… هستند جبران کنند؛ کشورهایی که ایران ما هم یکی از آنهاست. حالا فرض کنید ما از محور مقاومت که جلوی آمریکا و محصولاتش مثل داعش ایستاده حمایت نکنیم. گرچه حمایت ما خیلی جاها حمایت مستشاری (مشاورهای) بوده؛ ولی فرض کنید همین حمایتها را هم نمیکردیم؛ چه اتفاقی میافتاد؟ داعش که ساختۀ آمریکاست با حمایت آمریکا عراق و سوریه را میگرفت و بر منابعشان مسلط میشد. آن موقع دیگر داعش از یک گروه تروریستی تبدیل میشد به کشور تروریستی که منابع زیادی برای فعالیت داشت و دیگر آمریکا و غرب هر چقدر هم که کمکش میکردند برایشان بهصرفه بود؛ چون میتوانستند نفت و گاز منطقه را در این بحبوحه به غارت ببرند کمااینکه در مواردی هم این کار را کردند. آن موقع ما بهجای عراقی که در آن راحت میرویم زیارت و میآییم، با عراقی همسایه میشدیم که تحت حکومت داعش است؛ داعشی که دشمن خونی ایران و ایرانی است. آن موقع باید چندین برابر هزینه میکردیم تا بتوانیم این همسایۀ خونخوار را از پا در بیاوریم و دشمن هم به هدفش رسیده بود؛ پس ما برد کردیم. دربارۀ یمن و لبنان و دیگر کشورهای محور مقاومت هم همینطور است. این کشورها هم یا با اسرائیل در جنگ بودند یا با عربستانی که دستنشانده آمریکا بود که الان ظاهراً سر عقل آمده؛ ولی زمانی او هم دشمن ما محسوب میشد و ما اگر حمایتی هم داشتیم سودش اولازهمه به خودمان رسیده که دشمنانمان در منطقه زمینگیر شدند و فرصت کمتری برای دستدرازی به منافعمان پیدا کردند و این یک حقیقتی هست که هر فردی که دشمنان ایران و اهدافشان را خوب بشناسد، میتواند درکش کند.
در آخر هم مجبورتان کردیم که پای پیاده و بدون کفش بیایید کشور ما و اسطورههای ما را زیارت کنید، بعد گفت راستی اسطورههایتان را هم ازتان گرفتیم.
پاسخ: این جای داستان دیگر خیلی مسخره و خندهآور است. کی ما را مجبور کرده که پای پیاده به عراق برویم؟ آنهایی هم که پیاده و بدون کفش یا با کفش رفتن بامحبت عراقیهایی روبهرو شدند که به عشق امام حسین (علیهالسلام) پاهایشان را ماساژ میدادند، خانههایشان را در اختیارشان میگذاشتند، لباسهایشان را میشستند، صبحانه و ناهار و شام را مثل یک هتل به آنها سرویس میدادند و در آخر هم که میخواستند از پیششان بروند با اشک بدرقهشان میکردند. اینها همه بهخاطر عشق به امام حسین (علیهالسلام) است که نماد آزادگی و عشق الهی هستند و این سفر به سمت کربلای حسینی نهتنها مختص ما ایرانیان، بلکه برای تمام شیعیان جهان و حتی مسلمانان غیرشیعه و عجیبتر از آن غیرمسلمانهاست طوری که عراق حداقل از ۸۰ کشور زائر دارد؛ پس عاقلانه نیست اگر بگوییم امام حسین (علیهالسلام) چون در مدینه به دنیا آمده اسطورۀ عربهاست؛ چرا که اسطورهها متعلق به کسانی هستند که قدرشان را بدانند نه کسانی که در کشورشان زندگی کنند.
در پایان به نظر میرسد که این شبهه از ذهنی صادر شده که در مرزهای تاریخی و جغرافیایی گیرکرده و ترجیح میدهد هر چیزی که خارج از تاریخ و جغرافیای خاکی خودش باشد را کنار بگذارد. حتی اگر باارزش بودن آن چیز به ارزشهای انسانی که بین همۀ جوامع بشری مشترک هست برگردد. تحجّری که از نسل تحصیلکرده امروز بعید به نظر میرسد، مگر اینکه گرفتار جاهلیت مدرن شده باشیم.